ماه پری خاتونماه پری خاتون، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

مهربانو,خاتون خوب خانه

ظرف بازی خانمِ کوچیکِ بزرگ

احترام_به_انتخاب_کودک ظرف بازی،از بازیهای مورد علاقشه، دقایق طولانی،با ظرفهای شسته شده روی پارچه ی زیر ظرفی،بازی می کنه،هم میشکنه،هم دوباره نشسته می کنه،ولی لذت میبرم از این بازیش واجازه میدم تا هر وقت خودش خواست بازی کنه،بعضی اوقات صندلی رو‌کشون کشون از پذیرایی میاره،از کابینتها هم ادویه جات،نمک،کنجد ،عسل وکلی چیز رو باهم قاطی می کنه توی ظرفهای شسته شده.... اینبار صندلی دم دست نبوده،چشم داداش هم دور دیده،از توپ فوتبال کمک گرفته،خودش متوجه نشد ازش عکس گرفتم.😇 توی هوایی که هنوزم اگر کولر گازی روشن نباشه نمیشه نفس کشید،دوتا لباس پوشیده به انتخاب خودش،می گم گرمه، می گه عرق بریزم میرم دوش میگیرم، میگم ممکنه مریض بشی، میگه نه بابا می...
18 مهر 1400

سپاس برای خانه ی بی فرش😁😅😇

از بازیهای بسیار بسیار جذاب که از مامان خواهش می کنم ارد بهم بده برای این بازی نرم کردنه آرده 😁😁😁😁😁😁 ارد بازی رو بی نهایت دوست دارم بعدش یه حمام آرد هم میگیرم وبعد از اون یه حمام واقعی هم میرم دیگه مامان می گه دخترم چقدر ارد میخوای؟ می گم: دو قد 😉🙃 یا وقتی مامان میگه چقدر سیب زمینی وگوشت برات بذارم توی بشقاب کمی فکر می کنم اووووووووم🤔🤔🤔 پنج قد واحد اختراعی خودمه 🤭 اینجا خونمون چون فرش نداره خیییییلی خوش میگذره همه کاری میشه کرد توی خونه ارد بازی تا دلت بخواد آب بازی با تشت ولیوان و.. رنگ بازی.....از هر نوعی کلی چسب کاری،از انواع مختلف نقاشی روی سرامیکا با ابرنگ و...
14 مهر 1400

فقر کلمه.....اضطراب مدرسه

عزیزی می گفت،از زمانی که بچه هاتون اندازه ی یه کف دستن،کتاب بدین دستشون. خیلی مهمه،که بچه ها چقدر انس با کتاب داشته باشن،خیلی،اینقدر این اهمیت زیاده که نمیدونم از کدوم زوایاش براتون بگم،ولی فقط یکیشو می گم که از زبان مجتبی شکوری شنیدم. طبق تحقیقی که خودش انجام داده بود،کودکان کار،وخانواده هاشون هم بالطبع،فقر کلمه دارند،کلمات زیادی توی ذهن ندارند. فقر کلمه،فقر اندیشه وفکره،ونتیجه ش میشه فقر مادی ومعنوی. کودکی که با کتاب مانوسه،با دایره ی لغات بالایی که داره،خیلی راحتتر،مشکلشو،احساسشو، بیان می کنه واین اولین گام برای نجاته،به زبان آوردن ......مشکل حاد جامعه مون،که ازش غافلیم. گاهی که گلپری با خودش آواز می خونه،داستانسرایی می کنه، درصد بسیا...
7 مهر 1400

دومینوی غافلگیری شادی

کادو قبل ازاین،هربار که می خواستم کادویی واسه ی کسی آماده کنم یه ناراحتی بزرگ برای گلپری خانوم بود که چرا من کادو ندارم،پس کادوی من چی.... هر بار هم با هزار داستان وسناریو موضوع رو رد می کردیم. این بار بهش گفتم بیا کمکم کن برای عالینا وجنت،دو تا دختر_کوچولوی_دوستداشتنی، هدیه آماده کنیم،اولش خوش وخرم اومد،بعد کم کم غر غرهاش شروع شد،این بار ولیخودم خیلی ارومتر بودم،داشتم فکر می کردم که این بار جطور باید سناریو بچینم وچی بگم که خودش گفت:این کاغذ کادو گلداره برای من خوبه،هدیه ی من رو با این کا کادوکن گفتم:هدیه ی تو؟.بدو بدو رفت توی اتاق و برگشت،یه جفت از جورابهاشو ازکمد آورد وگفت مثلا اینا هدیه ی منه،برام کادو کن.خیلی خ...
15 تير 1400

پس از ماه ها🥰💖🥰💖🥰💖🥰

یه مهمونی دعوت شدیم خیلی خوب بود پس از ماه ها از خونه در اومدیم چندساعتی واقعا از میزبان محترم سپاسگزاریم که لحظات خوب وخوشی را برامون رقم زدن... روز خیلی خوبی بود 💗💖💗💖💗💖💗💖💗💖 🥰🌹🥰🌹🥰🌹🥰🌹🥰🌹🥰🌹 💚🧡💚😉💚🧡💚🧡💚🧡 ...
24 خرداد 1399

سرگرمی پفی امروز 🥰😍

به به چه شیرینی هایی هایی چه پفی هایی چه شیرینی پفی هایی پیشنهاد داداش جونم داداش گل وگلابم البته اونایی که روشون دونه خرفه بود بعدا به این بشقاب اضافه شد برای خوردن در کنار چایی عالیه اینم سرگرمی امروز به امید روزی که پروازها اوکی بشه بتونیم بیاییم عزیزانمون رو ببینیم دوباره برگردیم پیش باباجون 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏 💗💖💗💖💗💖💗💖💗💖 ...
23 خرداد 1399

یه قلب داغ وخوشمزه

مامانی داشت نون می پخت که من بیدارشدم خوابالود خوابالود در حال که داشتم چشمهامو می مالیدم گفتم مامانی نون قلبی هم بپز وچند دقیقه بعد یه قلب داغ ونرم وخوشمزه توی دستم بود وشروع کردم به گاز زدن 😇😇😇😇 ...
15 خرداد 1399